English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1449 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
halving adjustment U تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
prodos U سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
low resolution graphics U توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
adaptive channel allocation U روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
orients U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
orienting U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
orient U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
clicks U زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
clicked U زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
click U زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
peripherals U دستگاههای جانبی
clustered devices U دستگاههای گروهی
cryptoequipment U دستگاههای رمز
photoelectric devices U دستگاههای فتوالکتریکی
control transmitter U دستگاههای همگرد
self synchronous devices U دستگاههای همگرد
selsyn devices synchro U دستگاههای همگرد
hardware U دستگاههای اصلی
crushing and grinding equipment U دستگاههای خرد کننده
electrodiagnosis U تشخیص با دستگاههای برقی
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
storage pool U گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
avionic U مربوط به دستگاههای خودکار هواپیما
exchange selector U سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
stet processus U گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
instrument flight U پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
computer interface unit U وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
compensate U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
set out U شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
compensated U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensates U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
frame U تنظیم کردن
calibrating U تنظیم کردن
calibrated U تنظیم کردن
set up U تنظیم کردن
attend U تنظیم کردن
lineup U تنظیم کردن
attending U تنظیم کردن
attends U تنظیم کردن
lay down U تنظیم کردن
make out U تنظیم کردن
tunes U تنظیم کردن
formulated U تنظیم کردن
formulate U تنظیم کردن
regularised U تنظیم کردن
regularising U تنظیم کردن
regularize U تنظیم کردن
calibrates U تنظیم کردن
tune U تنظیم کردن
formulating U تنظیم کردن
regularizing U تنظیم کردن
regularizes U تنظیم کردن
regularized U تنظیم کردن
formulates U تنظیم کردن
to make out U تنظیم کردن
regulates U تنظیم کردن
regulated U تنظیم کردن
adjusting U تنظیم کردن
redact U تنظیم کردن
to draw out U تنظیم کردن
classifying U تنظیم کردن
to put in to shape U تنظیم کردن
to draw up U تنظیم کردن
adjusts U تنظیم کردن
regulate U تنظیم کردن
regiment U تنظیم کردن
regiments U تنظیم کردن
adjust U تنظیم کردن
regulating U تنظیم کردن
calibrate U تنظیم کردن
adjustment U تنظیم کردن
adjustments U تنظیم کردن
classify U تنظیم کردن
regularises U تنظیم کردن
to set out U تنظیم کردن
classifies U تنظیم کردن
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
famos U Floating تکنولوژی ساخت دستگاههای ذخیره بار
homing station U ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
avionics U فن استفاده از دستگاههای الکتریکی و خودکار درهوانوردی و نجوم
shoot U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
pre-set U از پیش تنظیم کردن
spot U تنظیم تیر کردن
spots U تنظیم تیر کردن
draw up U کارها را تنظیم کردن
pre-setting U از پیش تنظیم کردن
preset U از پیش تنظیم کردن
pre-sets U از پیش تنظیم کردن
tune up U موتور را تنظیم کردن
reconstitutes U تنظیم مقیاس کردن
reconstitute U تنظیم مقیاس کردن
ranging U تنظیم تیر کردن
ranging U تنظیم کردن اسلحه
set the clock U ساعت را تنظیم کردن
reconstituting U تنظیم مقیاس کردن
reconstituted U تنظیم مقیاس کردن
adjustments U تنظیم و میزان کردن
commutation U تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
replenish U تنظیم کردن روغن سلاحها
replenishing U تنظیم کردن روغن سلاحها
zero U روی صفر تنظیم کردن
adjusts U میزان کردن تنظیم کنید
sight in U تنظیم کردن دید در تفنگ
adjusting U میزان کردن تنظیم کنید
replenishes U تنظیم کردن روغن سلاحها
order U سفارش دادن تنظیم کردن
replenished U تنظیم کردن روغن سلاحها
adjusting U تصفیه نمودن تنظیم کردن
adjusts U تصفیه نمودن تنظیم کردن
zeroes U روی صفر تنظیم کردن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
zeros U روی صفر تنظیم کردن
soft ware U وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
eia interface U یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
size U به اندازه کردن
sizes U به اندازه کردن
middlemen U دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middleman U دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
sub woofer U هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
daisy chain interrupt U یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
nihilism U اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
set U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
sets U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
pressurize U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
edited U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
pressurises U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
setting up U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
indicting U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
edit U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
indicts U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
pressurising U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
timing U تنظیم زمان عمل کردن موتور
locating U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
piloted U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
pressurizing U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurizes U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
locates U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
located U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locate U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
indict U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
mounts U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
mount U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
pilot U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
indicted U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
billing U صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
pilots U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
gauge=gage U اندازه کردن اشل
measure U اندازه گیری کردن
to a agarment to the body U جامهای را اندازه تن کردن
to take measures U اندازه گیری کردن
superpurgation U بی اندازه ازکار کردن
vary infinitely U بی اندازه تغییر کردن
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
wake up U تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
zero beat U تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
zeros U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zeroes U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
call book U دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
zero U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
Recent search history Forum search
1Potential
1معنی لغت overfit
1gorse melatonin
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com